آغاز استقرار مشروطیت انگلستان و روسیه درصدد برآمدند از ضعفِ اقتصادی دولت بهره برند و با دادن کمکهای مالی پایه های نفوذ خود را محکم تر کنند; از این روی توسط ایادی خود در مجلس و دولت انتشار دادند: «چون کار دولت پریشان و نیاز به چهار کرور پول دارد و در صورت نرسیدن فوری دو کرور آن تمام ادارات دولتی از کار خواهند افتاد دو دولت انگلیس و روس پذیرفته اند که به دولت ایران وام بدهند امّا با این شرایط که پول با نظارت آنان مصرف شود و گمرگ شمال و جنوب و پستخانه و تلگرافخانه به ضمانت در نزد آن دو دولت باشد.»
این پیشنهاد که مقدمه وابستگی به بیگانگان بود و دست اندازی به اقتصاد ایران به شمار می آمد با مخالفت شدید علماء روبه رو شد.
از جمله علمای عراق به آیت الله شیخ محمد باقر بهاری همدانی مجتهد همدان ماموریت دادند به تمام سفارتخانه ها اعلام دارد که دولتهای بیگانه حق استقراض به شاه را ندارند و مسؤولیت این کار بر عهده خود آنان خواهد بود.
علمای ایران پیشنهاد کردند که برای رفع نیازمندیهای دولت از مردم استمداد شود و بانک ملی تشکیل گردد. مردم تشویق شوند تا سرمایه های خود را به بانک تحویل داده و سهام دریافت بدارند.
علما و طلاب در این حرکت ملی جلودار شدند تا جایی که: طلاب برای مقابله با استقراض خارجی کتابهای خود را فروختند.
پس از قرار داد ننگین 1907 که ایران را به دو منطقه تحت نفوذ انگلیس و روسیه تقسیم می کرد، یکی از راه هایی که علما برای مقابله با نفوذ و دخالت بیگانگان به کار بردند، حمایت از تولید ملی و تحریم کالاهای خارجی بود.
در اصفهان آیت الله آقا نجفی اصفهانی با سخنان آگاهی بخش مردم را به خطرهای این قرارداد ذلت بار هشدار داد و مبارزه ای منفی علیه بریتانیا آغاز کرد.
او به مردم سفارش کرد: کالاهای انگلیسی را نخرند و به جای آن از تولیدهای داخلی استفاده کنند. راهی که با موفقیت در زمان میرزای شیرازی (ره) در مبارزه با کمپانی رژی و تحریم تنباکو تجربه شده بود.
در گزارش سفیر بریتانیا آمده است: آقا نجفی روزی در مسجد شرح مفصلی از فوائد متروک داشتن اقمشه اروپایی بیان نمود و می گفت: او و سایر علما از این به بعد به ترک منسوجات فرنگی خواهند کوشید.
علمای شیراز نیز در اعتراض به این کار خرید و فروش کالاهای اروپایی را حرام اعلام کردند.
یکی دیگر از ابعاد مبازه علما با نفوذ اقتصادی و استعماری بیگانگان، تاسیس شرکت اسلامیه برای تولید کالاهای داخلی به منظور بی نیازی از مصرف کالاهای خارجی بود.
شرکت اسلامیه شرکتی سهامی عام و یکی از نخستین و مهمترین کارخانه هایی بودکه در دوران قاجار با هدف تأمین منسوجات مورد نیاز مردم ایران و مقابله با وابستگی به خارج، با تلاش و حمایت اغلب بازرگانان و علمای اصفهان، کاشان و شیراز به ویژه آیت الله آقانجفی و آقا نورالله نجفی اصفهانی در فروردین ۱۲۷۸ شمسی تأسیس شد.
شرکت اسلامیه به سرعت با استقبال گسترده مردم در خرید سهام و همچنبن محصولات خود مواجه شد و به تدریج شعبه هایی در بسیاری شهرها و همینطور در خارج از ایران ایجاد کرد. این شرکت اولین تلاش در صنعت مدرن در ایران خصوصا در زمینه نساجی بود ولی به فعالیت صرافی نیز اشتغال داشت و یکی از زمینه های تاسیس بانک و بانکداری و سهام در ایران به شمار می رود.
علما که خود در راه اندازی و تدوین اساسنامه آن حضور داشتند در ادامه به تلاش جدی برای تحریم کالاهای ساخت خارج و استفاده از کالاهای ایرانی پرداختند.
سید جمال الدین واعظ اصفهانی از خطبای دوره مشروطه، کتابی به نام «لباس التقوی» در دفاع از راه اندازی این شرکت نوشت و علمایی همچون آیت الله سید کاظم یزدی صاحب عروه، آیت الله العظمی سید اسماعیل صدر عاملی، آیت الله شربیانی، میرزا محمد حسن مامقانی و ملا فتح الله اصفهانی بر آن مهر تایید زدند.
آخوند خراسانی (ره) در 1315 ق به دعوت تنی چند از علمای ایران، همراه با گروهی دیگر از مراجع تقلید فتواهایی در تحریم کالاهای خارجی و حمایت از کالاهای داخلی و به منظور رفع نیاز کشور به بیگانگان صادر نمود و در تأیید «شرکت اسلامیه»، علاوه بر خرید منسوجات آن، بر کتاب لباس التقوی، واعظ هم تقریظی نوشت: «بر مسلمان لازم است که لباس ذلت [تولید خارج] را از تن بیرون کنند و لباس عزت [ساخت داخل] را بپوشند.» همچنین در نامه ای به مظفرالدین شاه، او را به حمایت از این شرکت تحریض نمود.
فرزند مرجع بزرگ جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی (ره) نقل می کند: «یکی از خصوصیات عملی آیت الله مرعشی نجفی این بوده که معظم له هیچ وقت از لباس های خارجی استفاده نکرده و این روش را مبارزه با استکبار می دانست و حتی موقعی که خیاط می خواست از دکمه خارجی برای لباس وی، استفاده کند، آقا اجازه نداد و از قیطان به جای دکمه در لباسش استفاده می کرد.»
میرزا تقی خان امیر کبیر صدر اعظم شهید ایران در دوره قاجار را باید از پیشگامان حمایت از تولیدات داخلی و کالاهای ایرانی دانست. امیر معتقد بود که ایران نباید بازار فروش کالاهای خارجی باشد. بلکه باید اساس اقتصادمملکت را بر تهیه این کالاها در داخل کشور مبتنی نمود. این کار احتیاج به سرمایه و کارگر فنی و مدیریت اصولی داشت و این هر سه عامل در ایران آن روز تا حدی موجود بود. اما مانع اساسی چنین تحولی یعنی جانشین ساختن تدریجی صنایع دستی متوسط با صنایع ماشینی. ضدیت صریح استعمار خارجی بود که امیرکبیر این عامل عمده را نیز خلع سلاح کرد.
میرزا تقی خان به منظور بسط صنایع. سرمایه کافی در اختیار اهل فن گذاشت و کارخانجات شکرریزی در ساری و ریسمان ریسی و چلوار بافی در تهران و حریر بافی در کاشان و سماور سازی و کالسکه سازی در اصفهان و تهران تاسیس کرد. وی با تشویق استادان در ایجاد مسنوجات و مصنوعات جدید و انجام اختراعات در این زمینه ها در اصفهان و کاشان اقدام به تاسیس کارخانه ها ماهوت سازی و دادن دستورات لازم در این خصوص به نماینده ایران در اتریش و صدور امریه ای مبنی بر ایجاد نمایشگاهی از محصولات صنعتی ایران در تهران کرد که همه اینها علامت درک صحیح امیر کبیر از قوانین درونی اقتصاد سرمایه داری که در جهت نابود ساختن صنایع یدی عمل میکرد، است. او عده زیادی از خبرگان و استادکاران را برای آشنایی با فنون و صنایع جدید به مسکو و پطرزبورگ فرستاد. اینها پس از بازگشت به ایران کاغذ گرخانه اصفهان. بلور سازی تهران و کارگاه های چدن ریزی و نساجی را در ساری بوجود آوردند.
از سوی دیگر در پرتو حمایت و هدایت امیر رشته هایی از صنایع دستی که قابلیت توسعه را داشتند چه از نظر کمیت و چه از نظر کیفیت و مرغوبیت در راه تحولات اساسی افتادند. چنانکه شال های کرمانی معروف به شال امیری به چنان نفاستی از بافت و از لحاظ جنس رسید که از شال های کشمیری پیش افتاد و شال جوغان پشمین مازندران که به دستور امیر بجای ماهوت خارجی به لباس سربازان اختصاص یافت تولید وسیع و با ارزشی پیدا نمود.
امیرکبیر با توسعه و نفوذ سرمایه گذاری خارجی مخالف بود. زیرا او خوب می دانست که با سرمایه گذاری خارجی و اصولا نفوذ سرمایه خارجی به هر نحو در اقتصاد مملکت به منزله تملک تدریجی منافع اقتصادی و بازارهای تجارت داخلی است و سرانجام موجب اسارت و استعمار خواهد گردید. چنانکه بعدها همانطور هم شد. این ادراک صحیح از فرمانی استنباط می گردد که این مرد دانا و توانا در مورد استخراج معادن ایران صادر کرد و خارجیان را از مداخله در این مورد ممنوع نمود. اما افسوس که دشمنان، اجازه ندادند این فرزند لایق ایران زمین به اصلاحات خود و قطع دست بیگانگان از این خاک پاک ادامه دهد و در نهایت او را مظلومانه در حمام فین کاشان به شهادت رساندند.
آخرین نظرات