اللهم صلّی علی محمد وآل محمد:
سلام و درود فراوان به ناجی انسانها و گستراننده ی عدل الهی قائم آل محمد(ص) امام زمان مهدی(عج) و سلام و درود بیکران به نائب بر حقش امید مستضعفان رهبر کبیر انقلاب اسلامی، بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران.
سلام بر امت شهید پرور و قهرمان ایران که عاشقانه و مخلصانه به فرمان روح خدا در راه الله مالها و جان های خود را در راه استقرار حکومت الله فدا می کنند و بزرگترین حماسه های تاریخ بشریت را ایجاد می کنند.
و سلام بر خانواده عزیزم که دین زیادی بر گردن من دارند .عزیزانم همه ی شمارا به تقوی در راه خدا و ترس از خدا وصیت می کنم. عزیزانم، امام عزیزم را تنها نگذارید و سخنان گوهربارش را گوش دهید و با دشمنان اسلام و جمهوری اسلامی بجنگید و نگذارید سلاح من بر روی زمین بماند و به دست دشمنان اسلام بیفتد سلاح افتاده ام را به کف گیرید و با کفار و منافقین بجنگید که اسلام را زنده نگهدارید و از شهادت باک نداشته باشید که به فرموده مولایم امام حسین(ع):
مگر طفل شیرخوار ازسینه مادرش می هراسد؟
اگر من از میان شما رفتم ناراحت نباشید .چه پیامبران و امامان معصوم ما خود را عاشقانه فدای اسلام کردند.در راه بر پا ماندن اسلام، اگر همه مردم هم بمیرند ، باز هم کم است ، چه رسد به قطره ای از این اقیانوس بیکران.
پدر و مادر گرامی، خواهران و برادر عزیزم و تو ای همسر مهربان و شجاعم در میان دشمنان برایم گریه نکنید که آنها شاد می گردند.با صبری والا دین خود را بر دهان یاوه گویان ضد اسلام بکوبید. مرا در کنار برادران شهیدم در تازه آباد رشت دفن کنید تا در کنار دوستان دیرینم آرام گیرم .باشد که خداوند رحمت خود را بر من تمام کند و مرا از شهدای اسلام قرار دهد.ان شاءالله.
همسر عزیزم، اسلام را با اعمال و اخلاقیات نیکو زنده نگهدار، و در راه خداوند متعال تلاش کن که خداوند بر تمام اعمال ما ناظر است .پس از من برای رضای خداوند متعال با کسی که شایستگی در درگاه الهی را داشت ازدواج کن و مرا حلال کن، من چیزی ندارم برای شما به ارث بگذارم جز این که شما را به تقوای الهی توصیه می کنم، باشد که خداوند از گناهان مان بگذرد. ان شاءالله.
ای کسانی که وصیت مرا می شنوید ، پشتیبانی کنید از روحانیت و اسلام و ولایت فقیه را تبعیت کنید و پشتیبانی کنید از ولایت فقیه و دولت جمهوری اسلامی ایران و برای سلامتی امام زمان (عج) و سلامتی امام خمینی ، نائب برحقش دعا کنید.
مادر عزیزم، شما خیلی بر من حق دارید و من شما را خیلی ناراحت کردم امیدوارم مرا ببخشید و حلالم کنید .یادتان نرود که حضرت فاطمه زهرا (س) نیز عزیز از دست داد ، حالا شما نیز در غم آن حضرت شریک هستید.صبر داشته باشید.
خواهران گرامیم ، شما نیز بسیار مهربان بودید و من نتوانستم جبران محبتهای شما را به جای آورم.مرا حلال کنید .و شما نیز به یاد حضرت زینب (ع) باشید که چه رنجها کشید. خداوند شما را صبر دهد.
برادر عزیزم، حمید جان، تو بودی که مرا با اسلام آشنا کردی و آن زمان که نماز بر من واجب نبود، نماز خواندن را به من آموختی و مانند یک معلم تربیت کردی. سلاح افتاده از دستم را برگیر و هدفم را دنبال کن، و مگذار اسلام تنها بماند.امام حسین (ع) در راه اسلام خون داده است.
همسر عزیزم، ای مهربان و تکمیل کننده ی ایمانم و گوشزد به کارهای نیک، اگر از من برایت فرزندی باقی بود وی را به اسلام مزیّن کن، و برای اسلام فدا کن.
پدر جان تو را به اسلام و اخلاق نیکو وصیت می کنم. امید آن است که خداوند تبارک و تعالی از تو بگذرد. از مادرم مواظبت کن.
وسائل جزئی مرا به همسر و برادر و مادرم می بخشم .هر چه صلاح دانستند ، بکنند. وصایع مرا انجام دهید و در راه استقرار حکومت الله در سراسر جهان بکوشید. و کوششتان در راه رضای خداوند تبارک و تعالی باشد.
بر افراشته تر باد پرچم خونین اسلام در سر تا سر جهان بر قرار باد حکومت قسط الهی در جهان به رهبری امام زمان (عج) درود بر امام خمینی نائب الامام زمان (عج)و رهبر کبیر انقلاب سلام بر امت شهید پرور شهیدای گلگون کفن اسلام.
*خدایا ، خدایا، تو را به جان مهدی (عج)، تا انقلاب مهدی (عج) ، خمینی را نگهدار*
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
داوود حق وردیان
۶۰/۱۰/۲۷َُ
? مرحوم شیخ رجبعلی خیاط میگفت:
? بطری وقتی پر است و میخواهی خالی اش کنی، خمش میکنی.
هر چه خم شود خالی تر میشود.
اگر کاملا رو به زمین گرفته شود سریع تر خالی میشود.
دل آدم هم همین طور است، گاهی وقتها پر میشود از غم، از غصه، از حرفها و طعنههای دیگران.
قرآن میگوید:
هر گاه دلت پر شد از غم و غصه ها، خم شو و به خاک بیفت.
این نسخهای است که خداوند برای پیامبرش پیچیده است:
ما قطعا میدانیم و اطلاع داریم، دلت میگیرد، به خاطر حرفهایی که میزنند.
“سر به سجده بگذار و خدا را تسبیح کن”
? حجر آیه ۹۸
???
?حکایت شکارچی و پرنده نصیحتگو
? یک شکارچی پرنده ای را به دام انداخت.
پرنده گفت: ای مرد بزرگوار! تو در طول زندگی خود گوشت گاو و گوسفند بسیار خورده ای و هیچ وقت سیر نشده ای. از خوردن بدن کوچک و ریز من هم سیر نمیشوی. اگر مرا آزاد کنی، سه پند ارزشمند به تو میدهم تا به سعادت و خوشبختی برسی.
? پند اول را در دستان تو میدهم. اگر آزادم کنی، پند دوم را وقتی که روی بام خانه ات بنشینم به تو میدهم. پند سوم را وقتی که بر درخت بنشینم.
مرد قبول کرد. پرنده گفت:
⬅️ پند اول اینکه: سخن محال را از کسی باور مکن.
? مرد بلافاصله او را آزاد کرد.
پرنده بر روی بام نشست و گفت:
⬅️ پند دوم اینکه: هرگز غم گذشته را مخور.
بر چیزی که از دست دادی، حسرت مخور.
پرنده بر روی شاخه درخت پرید و گفت:
ای بزرگوار ! در شکم من یک مروارید گرانبها به وزن ده گرم هست. ولی متأسفانه روزی و قسمت تو و فرزندانت نبود. وگرنه با آن ثروتمند و خوشبخت میشدی.
? مرد شکارچی از شنیدن این سخن بسیار ناراحت شد و آه و ناله اش بلند شد.
پرنده با خنده به او گفت:
مگر تو را نصیحت نکردم که بر گذشته افسوس نخور؟ یا پند مرا نفهمیدی یا کر هستی !
پند دوم این بود که سخن ناممکن را باور نکن.
ای ساده لوح ! همه وزن من سه گرم. بیشتر نیست، چگونه ممکن است یک مروارید ده گرمی در شکم من باشد؟
? مرد شکارچی به خودش آمد و گفت: ای پرنده دانا پندهای تو بسیار گرانبهاست، پند سوم را هم به من بگو.
پرنده گفت: آیا به آن دو پند عمل کردی که پند سوم را هم بگویم؟
? پند گفتن با نادان خواب آلود مانند:
بذر پاشیدن در زمین شوره زار است…❕
از عقابی پرسیدند:
آیا ترس به زمین افتادن را نداری؟
عقاب لبخند زد و گفت:
من انسان نیستم که با کمی به بلندی رفتن(تکبر)کنم!
من در اوج بلندی نگاهم همیشه به زمین است
آخرین نظرات