? داستان کوتاه
در حال خرید بودم که صدای پیرمرد دوره گردی به گوشم رسید؛
_آقا این بسته نون چند؟
فروشنده با بی حوصله گفت: هزار و پونصد تومن!
پیرمرد با نگاهی پر از حسرت رو به فروشنده گفت:
نمیشه کمتر حساب کنی؟!!
توی اون لحظات توقع شنیدن هر جوابی رو از فروشنده داشتم جز این که شنیدم!؛
_نه، نمیشه!!
دوره گرد پیر، مظلومانه با غروری که صدای شکستنش گوشمو کر کرده بود بسته ی نون رو سر جاش گذاشت و از مغازه خارج شد!
درونم چیزی فروریخت…هاج و واج از برخورد فروشنده به دوستم چشم دوخته بودم.
از نگاه غمگینش فهمیدم اونم به چیزی فکر میکنه که من فکر میکنم!
یه لحظه به خودم اومدم، باید کاری میکردم.
این مبلغ بینهایت ناچیز بود اما برای اون پیرمرد انگار تمام دنیا بود!
به دوستم گفتم تا دور نشده این بسته نون رو بهش برسون!
پولش رو حساب کردم و از مغازه خارج شدم.
پیرمرد بینوا به قدری از دیدن یه بسته نون خوشحال شده بود که انگار همه ی دنیا توی دستاشه!
چه حس قشنگی بود…
.
اون روز گذشت…
شب پشت چراغ قرمز یه دختر بچه ی هفت، هشت ساله
با یه لبخند دلنشین به سمتم اومد؛
ازم فال میخری؟
با لبخند لپشو گرفتمو گفتم چند؟
_فالی دو هزار تومن!
داخل کیفمو نگاه کردم اما دریغ از حتی یه هزار تومنی!
با ناراحتی نگاش کردمو گفتم عزیزم اصلا پول خرد ندارم!
و با جوابی که ازش شنیدم درون خودم غرق شدم…
_اشکال نداره، یه فال مهمون من باشید!!
بی اختیار این جمله چند بار توی ذهنم تکرار شد؛
_یه فال مهمون من باش!!
از اینهمه تفاوت بین آدمها به ستوه اومدم!
صبح رو به خاطر آوردم، یه فروشنده ی بالغ و به ظاهر عاقل
که صاحب یه مغازه ی لوکس توو بهترین نقطه ی شهر تهران بود
از هزار و پونصد تومن ناقابل نگذشت …
اما،
یه دختر بچه ی هفت، هشت ساله ی فال فروش دوست داشت یه فال مهمونش باشم و از دو هزار تومنش گذشت…
.
همین تلنگرای کوچیک باعث میشه ما آدما بهمون ثابت بشه که
“مرام و معرفت” نه به سنه، نه به داراییه، نه به سطح سواد آدما!
معرفت یه گوهر نابه که نصیب هر کسی نمیشه …
“الهی که صاحب قلبهای بزرگ دستاشون هیچوقت خالی نباشه تا بتونن با قلب پاک و بخشندشون دنیارو گلستون
? حالا که *اختلاسگران میلیاردی* را گرفته و حق مردم را از حلقومشان بیرون کشیدهاند.
? *حالاکه میلیاردهادلاررانت ارز4200 به جیب آقازاده ها* قطع شدوقراره به جیب مردم برود
?حالا که *طلبهای ایران* را از انگلیس و کره جنوبی و … هم دارند وصول میکنند.
? *حالاکه ارتباط باکشورهای تاثیرگزارهمسایه* شروع ودرحال ریلگزاری میباشد
?حالاکه دولت پس ازهشت سال مجدد *بیمه رایگان سلامت* را کلیدزده برای مردم
?حالاکه دولت بعداز43سال درحال *یکسانسازی ودیجیتال کردن حقوق کارمندان* میباشد
?حالاکه بعدازچندسال دولت درحال *سروسامان دادن قرعه کشی درحال رانت دوغول خودروسازی* کشوراست
? *حالاکه بورس بعدازدوسال خیانت وازجیب مردم خالی کردن دوباره داردبه مردم سودمیدهد*
?حالاکه پس از43سال قانون *حمایت ازفرزنداوری* بادادن زمین و وامهای قرض الحسنه به خانمهای بارداررااجرامیکند
? *حالاکه یک رئیس جمهورمردمی و دلسوز آماده* ودرکنارمردم مینشیندوحرف دلشان راگوش میدهد.
?حالاکه پس از 43 سال وامهای زیر100میلیون *به راحتی هرچه تمام تربه مردم* داده میشود.
? حالا که قبض آب و برق و گاز را برای دهکهای پایین و کم مصرف جامعه *دارند مجانی میکنند.*
? حالا که با راه اندازی پشت سر هم کارخانهها دارند *معضل بیکاری جوانان* را حل میکنند.
? حالا که *ساخت ۴ میلیون مسکن* در دست اقدام است.
?حالا که به روز و نقدا محصولات کشاورزی را *از کشاورزان میخرند* تاهم کشاورزان راحمایت کنندوهم قیمت محصولات روکنترل کنند.
?اکنون که بعد از ۴۰ سال دولت کلیه *۵۴ هزار میلیاردتومان بدهی* دولت به بانک مرکزی را تسویه و پایه پولی تقویت گردید و *تورم* درحال تثبیت و کاهش است.
?اکنون که کلیه بدهی ماهانه *۱۰هزارمیلیارد اوراق دولت خائن قبل* تسویه شد
?اکنون که *بعد از ۱۰۰سال مجوز های کسب وکار اینترنتی* شد و از رانت خارج شد.
? *اکنون که کارهای زیر بنایی درحال ریل گذاری است.*
?اکنون که برای *کسری بودجه* و حقوقها اسکناس چاپ نمیشود تا موجب تورم شود.
?اکنون که به راحتی همه مطالبه گرها و هر روز عده ای به هردلیل در خیابان و مقابل فلان ساختمان تجمع می کنند *بدون سرکوب و ضرب و شتم*
? *آری این اقدامات فقط چندماه دیگر نیاز دارد تا تاثیر مستقیم روی سفره مردم داشته باشد و خرابی های ۸ ساله دولت خائن قبل جبران شود.*
?و همانطور که میبینید *دشمنان خارجی و مزدوران داخلی* اینرا فهمیده اند با پس مانده های دولت قبل و مافیای اقتصادی، میخواهند قبل از یکساله شدن دولت مردمی و انقلابی، به مردم و دولت فشار بیاورند.
?چشمان خود را بازکنیم و فریب *هجمه های رسانه ای بیگانگان* را نخوریم
و با جهاد تبیین وتوکل برخدامردم را به صبر و امید به آینده دلگرم وتبیین کنیم. *
آخرین نظرات