?کودک وقتی دچار غم می شود شکلات و بستنی نمی خواهد
او فقط می خواهد درکش کنید که غمگین است
مثلا جوجه اش مرده است
بنشینید روبروی او، نگاهش کنید و حالت چهره تان را غمگین کنید و بگویید آخی جوجه ات مرد، چقدرم دوستش داشتی، یادته براشون غذا میریختی میخورد و….
بله تحریکش کنید گریه وسوگواری کند وغمش رابیرون بریز
واز این مرحله عبورکند، تایاد بگیرد تا پایان عمر بارها وبارها دچار غم می شود و باید از آن عبورکند
بعد از یکساعت جایگزین قرار دهید
خب بلندشو بریم دم مغازه یکم خرید کنیم یه آدامس هم بخریم
یا مثلا از اون شیرینی که بابا دیشب خریده بریم بخوریم
[استاد سلطانی]
?سنگها نه خرده حسابی با پاهای لنگ دارند
نه قرار و مداری با پاهای سالم!
پس باورهای اشتباه را کنار بگذاریم …
هر سقوطی
پایان کار نیست …
باران را ببین?
سقوط باران
قشنگترین “آغاز” است …
تغییر نگاه به زندگی? باید از ذهن شروع شود
همسر ملانصرالدين از او پرسيد: فردا چه مي كني؟
گفت: اگر هوا آفتابي باشد به مزرعه مي روم و اگر باراني باشد به کوهستان مي روم و علوفه مي چينم.
همسرش گفت: بگو ان شاءالله
ملا گفت: ان شاءالله ندارد فردا يا هوا آفتابيست يا باراني!!
از قضا فردا در ميان راه به راهزنان رسيد و اورا گرفتند و كتك زدند و هرچه داشت با خود بردند . ملا نه به مزرعه رسيد و نه به كوهستان رفت. به خانه برگشت و در زد. همسرش گفت: كيست؟
ملا گفت: ان شاءالله كه منم!
همیشه ان شاءلله بگویید حتی در مورد قطعی ترین کار ها
خداوند در قران می فرماید:
«و لا تقولن لشی ء انی فاعل ذلک غدا* الا ان یشاء الله؛»
هرگز درباره چیزی نگو فردا چنین می کنم* مگر اینکه بگویی اگر خدا بخواهد» (کهف/ 23-24).
آخرین نظرات