?کودک وقتی دچار غم می شود شکلات و بستنی نمی خواهد
او فقط می خواهد درکش کنید که غمگین است
مثلا جوجه اش مرده است
بنشینید روبروی او، نگاهش کنید و حالت چهره تان را غمگین کنید و بگویید آخی جوجه ات مرد، چقدرم دوستش داشتی، یادته براشون غذا میریختی میخورد و….
بله تحریکش کنید گریه وسوگواری کند وغمش رابیرون بریز
واز این مرحله عبورکند، تایاد بگیرد تا پایان عمر بارها وبارها دچار غم می شود و باید از آن عبورکند
بعد از یکساعت جایگزین قرار دهید
خب بلندشو بریم دم مغازه یکم خرید کنیم یه آدامس هم بخریم
یا مثلا از اون شیرینی که بابا دیشب خریده بریم بخوریم
[استاد سلطانی]
?سنگها نه خرده حسابی با پاهای لنگ دارند
نه قرار و مداری با پاهای سالم!
پس باورهای اشتباه را کنار بگذاریم …
هر سقوطی
پایان کار نیست …
باران را ببین?
سقوط باران
قشنگترین “آغاز” است …
تغییر نگاه به زندگی? باید از ذهن شروع شود
آخرین نظرات