↙بزغاله ای
روی پشت بام بود
و به شیری که از پایین عبور
می کرد توهین میکرد
و ناسزا می گفت…
شیر گفت :
این تو نیستی که به من ناسزا
می گوید ،?
بلکه این جایگاه توست?
که به من ناسزا می گوید….!!
مبادا بوسیله جایگاهت به دیگران
توهین کنی،☝️
که تکیه گاهت با گذر زمان سست شده و فرو میپاشد، ?
آنگاه تو میمانی و آنهایی که تحقیرشان کردی……!!
مرحوم شیخ رجبعلی خیاط میگفت: بطری وقتی
پر است و میخواهی خالیاش کنی
خمش میکنی، هرچه خم شود، خالیتر میشود
اگر کاملاً رو به زمین گرفته شود، سریعتر خالی
میشود! دل آدم هم همینطور است گاهی
وقت ها پر میشود از غم، از غصه از حرفها و
طعنهها دیگران! قرآن میگوید: هرگاه که دلت پُر
شد از غم و غصهها، خم شو و به خاک
بیفت. این نسخهایست که خداوند برای پیامبرش
پیچیده است: ما قطعــاً میدانیم و اطلاع داریم
دلت میگیرد به خاطر حرفهایی که میزنند…
«سر به سجده بگذار و خدا را تسبیح کن»
#داستان_آموزنده
حاکمی هر شب در تخت خود به آینده دخترش می اندیشید …که دخترش را به چه کسی بدهد مناسب او باشد ..
در یکی از شبها وزیرش را صدا زد و از او خواست که شبانه به مسجد برود تا جوانی را مناسب دخترش پیدا کند که مناجات و نماز شب را بر خواب ترجیح دهد …
از قضا آن شب دزدی قصد دزدی در آن مسجد را کرده بود تا هرچه گیرش بیاید از آن مسجد بدزدد…پس قبل از وزیر و سربازانش به آنجا رسید …در را بسته یافت و از دیوار مسجد بالا رفت و داخل مسجد شد ..
هنگامی که به دنبال اشیاء بدرد بخورش می گشت وزیر و سربازانش داخل شدند و دزد صدای در راشنید که باز شد بنابراین راهی برای خود نیافت الا اینکه خود را به نماز خواندن مشغول کرد ..
سربازان داخل شدند و اورا در حال نماز دیدند ،
وزیر گفت : سبحان الله ! چه شوقی دارد این جوان برای نماز….
و دزد از شدت ترس هرنماز را که تمام می کرد نماز دیگری را شروع می کرد ..
تا اینکه وزیر دستور داد که سربازان مراقب باشند از نماز که تمام شد نگذارند نماز دیگری را شروع کند و او را بیاورند ،
و اینگونه شد که وزیر جوان را نزد حاکم برد .
و حاکم که تعریف دعا ها ونمازها ی جوان را از وزیر شنید ، به او گفت : تو همان کسی هستی که مدتهاست دنبالش بودم و می خواستم دامادم باشد ، اکنون دخترم را به ازدواج تو در می آورم و تو امیر این مملکت خواهی بود …
جوان که این را شنید تعجب زده شد و آنچه دیده و شنیده بود را باور نمی کرد، سرش را از خجالت پایین آورد و با خود گفت: خدایا مرا امیر گرداندی و دختر حاکم را به ازدواجم در آوردی، فقط با نماز شبی که ازترس آن را خواندم ! اگر این نماز از سر صداقت و خوف تو بود چه به من می دادی و هدیه ات چه بود اگر از روز اخلاص میخواندم
✍️#استغفار_و_توبه در کلام و سیرۀ آیتالله بهجت (ره) (شماره 3)
?دوای دردها
یکی از اموری که ما را به #توبه و #استغفار تشویق میکند، دانستن این مطلب است که همۀ گرفتاریهای ما از رفتارهای نادرست خودمان سرچشمه میگیرد. بر این اساس است که اولیای الهی، در جایگاههای گوناگون و برای برطرف شدن مصیبتهای مختلف، توصیه به استغفار میکردند. حضرت آیتالله بهجت قدسسره میفرمود: «حوادثی که اتفاق میافتد، نتیجه کارهای ماست که بر سر ما میآید: «وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ؛ هر مصیبتی به شما میرسد، بهواسطه اعمال شماست». آیا نباید به فکر باشیم و از #گناهان گذشته که باعث این همه بلاها و مصیبتها شده است، توبه کنیم؟ ولی ما توبه نمیکنیم، چون کارهای خود را بد نمیدانیم».
?ایشان بارها به کسانی که از ایشان دستورالعملی برای پیشرفت در راه #خدا و نیز برای رهایی از مشکلات میخواستند، به استغفار توصیه میکردند و این روایت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را یادآور میشد که: ««ألا أُخْبِرُکُم بِدائِکُم و دَوائِکم؟ داؤُکُم الذّنوبُ و دَواؤُکُم الإستغفار؛ آیا شما را به دردتان و دوایتان خبر ندهم؟ درد شما گناهان است و دوای شما استغفار»?کنز العمال، ج۱، ص۴۷۹ و نیز ر.ک: بحار الانوار، ج٩٠، ص٢٨٢.
?اما نباید فراموش کرد که این استغفار، نباید تنها وردی زبانی باشد، بلکه باید از قلبی تائب از گناه و مشتاق به رحمت خدا سرچشمه بگیرد، وگرنه نباید انتظار گشایش و رهایی داشت. حضرت آیتالله بهجت قدسسره میفرمود: «کلمه «أستغفرالله» را تا میتوانید از روی اعتقاد کامل، صمیمانه، با التزام به لوازم حقیقیۀ معلومهاش، تکرار نمایید».
?لازمه توبه حقیقی، در روایات معصومین علیهمالسلام بهروشنی بیان شده است؛ اموری مانند پشیمانی، تصمیم بر بازنگشتن به گناه، پرداخت حقوق مردم و نیز حقوق واجب الهی، مانند قضای نمازها و روزههایی که ترک شده است و…?بحار الانوار، ج۶، ص٢٧
آخرین نظرات