زمانی که برچسبی به کودک میزنید “دختر ما عصبیه، پسر ما بیش فعاله، اصلا حرف گوش نمیده”
باعث میشود دیگران کودک شما رابه همین شکل بپذیرند
همچنین شما منفی صحبت می کنید کودک شما هم آن رفتار راخواهد پذیرفت.
زمانی که برچسبی به کودک میزنید “دختر ما عصبیه، پسر ما بیش فعاله، اصلا حرف گوش نمیده”
باعث میشود دیگران کودک شما رابه همین شکل بپذیرند
همچنین شما منفی صحبت می کنید کودک شما هم آن رفتار راخواهد پذیرفت.
چند دختر سر راه خود دیدی⁉️
یک جوان از عالمی پرسید:
من جوان هستم و نمیتوانم نگاه خود را از نامحرم منع کنم… چاره ام چیست❓
عالم کوزه ای پر از شیر به او داد و به او توصیه کرد که کوزه را سالم به جایی ببرد و هیچ چیز از کوزه بیرون نریزد و از شخصی درخواست کرد او را همراهی کند و اگر شیر را ریخت، جلوی همه ی مردم او را کتک بزند.
جوان کوزه را سالم به مقصد رساند و حتی قطره ای از شیر بیرون نریخت…
عالم از او پرسید:
چند دختر سر راه خود دیدی؟؟؟
جوان جواب داد:
هیچ… فقط به فکر آن بودم که شیر را نریزم که مبادا جلوی مردم کتک بخورم و خار و خفیف شوم…
عالم گفت: این حکایت مومنی است که همیشه خدا را ناظر بر کارهایش میبیند…
و از روز قیامت و حساب و کتابش که مبادا در نظر مردم خار و خفیف شود بیم دارد.
پرستاری از کودک بیمار
پس از عروج ملکوتی شهید حاج ابراهیم همت، شبی فرزند کوچکش مریض میشود و در تب شدیدی میسوزد همراه با گلودردی سخت. هرچه همسر شهید میخواهد بچه را دکتر ببرد میبیند همه به او میگویند فردا مراجعه کنید.
شب به منزل میآید ولی بچه سخت بیقراری میکند. مادر هر کاری میکند مانند پاشوری و گذاشتن کیسهی یخ روی پیشانی بچه هیچکدام افاقه نمیکند و بچه شروع میکند به هذیانگویی، گریه کردن و بهانهی پدر را گرفتن.
در نیمهی شب، همسر شهید، طاقت خود را از دست میدهد و در حالت خستگی شدید و خواب و بیداری شروع میکند با حاج همت درد دل کردن و میگوید: حاج همت! مگر نمیگویند که شهدا زندهاند؟ من این همه شب و روز بچهها را نگه داشتم یک شب هم تو بیا و از این بچه پرستاری کن!
همینطوری که بالای سر بچه نشسته بود خوابش میبرد و در خواب میبیند شهید آمده به خانه و به او میگوید: چرا اینقدر ناراحتی؟ خیلی خوب چند ساعت هم من بچه را نگه میدارم. مینشیند کنار خانم و بستر بچه. بچهاش را بغل گرفته و ناز و نوازش میکند. مادر در حال تماشای این صحنهی شیرین است که ناگهان بچه میگوید: مامان! پاشو من حالم خوب شده است، الآن بابا اینجا بود. وقتی همسر شهید به خود میآید چیزی نمیبیند ولی بوی عطر خاصی فضای اتاق را عطرآگین نموده است.
کرامات شهدا/ مهدی شیخالاسلامی/ ج ۱/ ص 99
? 17 اسفند؛ سالروز شهادت شهید_محمد_ابراهیم_همت
آخرین نظرات