موضوع: "بدون موضوع"
آیت الله کشمیری:
در ایام فراغت ، مانند راه رفتن ونشستن ،برای نورانیت قلب ورفع حجب ذکر یونسیه مناسب است.
( لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین)
?چند اشتباه تحصیلی آسیب زننده ی والدین به فرزندان :
تلاش برای جهشی خواندن دانشآموز
تلاش برای شناسنامه گرفتن در نیمه اول سال
رقابت برای ثبتنام کودک در چندین کلاس فوق برنامه
تلاش برای ثبتنام دانشآموز در مدارس خاص و کلاسهای تقویتی خاص
تلاش برای ساختن کودکی که به جرم دانش آموز بودن ، کودکی نکند.
و این آغاز نابودی انگیزه یادگیری در فرزندان شماست!
چندي پيش مردي سالخورده همراه خانم ميانسالي كه ظاهرا دخترش بود به مطب امد، پوست چروكيده صورت و دستان زبر و پينه بسته اش نشان از زحمات سختش مي داد، مشكلش را پرسيدم،گفت؛
مدتيست نمي بينم، مداوايم كني تا اخر عمر دعاگويت خواهم بود
خواهش كردم پشت اسليت بنشيند و به دقت معاينه اش كردم، چشمانش ديگر هيچ سويي نداشت، انقدر اب مرواريدش پيشرفت كرده بود كه به سياهي ميزد، بعلاوه مشكلاتي ديگر كه شانس موفقيت عمل را كم مي كرد!
گفتم پدر جان چرا اينقدر دير مراجعه كرديد؟!
گفت نمي توانستم ، پاسخ درستي نداد و طفره رفت!
چشمانتان نياز به عمل دارد هرچه سريعتر، اما توقع زيادي از نتيجه عمل نداشته باشيد شايد در حد ديدن مسير و عبور
از خدا خواسته ام سلامتي و بينايي ام را نستاند كه رزق خانواده ام بسته به كار يوميه من است، در همين حد كه بتوانم كارم را ادامه دهم راضيم
كارت چيست؟!بنايي
دلمان بدرد امد، اين سن و سال و اين كار سنگين!
?فلان روز نوبتت دهم مي توانيد تشريف بياوريد؟!
هزينه عمل چقدر مي شود؟!
دفترچه بيمه داريد؟!بله و دفترچه تامين اجتماعي اش را دراورد و روي ميز گذاشت .
گفتم پدرجان نوبت در بيمارستان دولتي ميدم، هزينه زيادي ندارد
اقاي دكتر شما هم زحمت مي كشيد، راضي به حق العمل كم شما نيستم !
?از نظر بلندش شرمنده شدم
نه پدر جان من وظيفه ام را انجام مي دهم بيمارستان دولتي هم حق شماست در تمام اين مدت حس مي كردم دخترش مي خواهد چيزي بگويد، حرفش را مزه مي كرد اما نمي گفت من هم نپرسيدم
برگه پذيرش را دستش دادم منشي را صدا زدم و گفتم ويزيتش را پس دهد
اما برگشت و گفت قبول نكرده و رفته است!
ساعتي بعد تقريبا همه بيماران ويزيت شده بودند و اماده رفتن به منزل مي شدم كه منشي گفت دختر همان پيرمرد برگشته و با شما صحبتي دارد
گفتم راهنماييش كند داخل
امد، سلام كرد و گفت اقاي دكتر پدرم بيمه بنياد شهيد دارد اما استفاده نمي كند! بضاعت كافي هم براي عمل ندارد!
خُشكم زد،
خب چرا همان موقع نگفتيد؟!
راضي نيست، دوپسرش شهيد شده اند و يكي جسدش هم برنگشت ، هيچ جا نمي گويد ما هم بگوييم دلخور مي شود، مي گويد من بابت تقديم دو فرزندم از دنيا هيچ نمي خواهم !
حتي براي درمانش؟!
حتي براي درمانش!
برگه پذيرش را گرفتم و براي بيمارستان ديگري كه طرف قرارداد بيمه اش بود نوشتم و گفتم فلان روز بياوريد و به او هم چيزي نگوييد!
در راه برگشت فكرم پيش اين پدر بود و گوشم به اخبار راديو اتومبيل :
سخنگوي قوه قضاييه اخرين خبرها از اختلاس سه هزار ملياردي، حقوق ٢٥٠ ميليوني مدير بانك رفاه كارگران! و بانك ملت! و …..را تشريح كرد…..
#دكترسيدمحمدميرهاشمي / جراح
آخرین نظرات