?بالاترین لذت عاشق…
?در روايتي آمده که:
«اي فرزند آدم! من را در دلت ياد کن تا من هم در دلم تو را ياد کنم
اي فرزند آدم! در تنهايي ياد من باش تا من هم در تنهايي ياد تو باشم
اي فرزند آدم! در ميان مردم ياد من باش تا من هم در ميان جمعيتي بسيار بهتر از جمعيت شما (در ميان فرشتگان) ياد تو باشم.»
?اين معنا که در تنهايي يا جمع ياد خدا بودن موجب ميشود که خدا هم در تنهايي يا جمع از بندهاش ياد کند، کم و بيش قابل فهمه
اما «اذْكُرْنِي فِي نَفْسِكَ أَذْكُرْكَ فِي نَفْسِي» به چه معنا است؟?
اگر بر فرض خدا بگويد: نه کسي را به بهشت ميبرم ?و نه کسي را به جهنم?چند نفر پيدا ميشوند که باز هم خدا را عبادت کنند؟ ?
در روابط عاشقانه است که ميتوان هنوز محبت را ديد بدون اينکه از اين لوازم خبري باشد
مثل داستان هاي عاشقانهاي که ادبيات عالم را پر کرده است.
عاشق، خودباخته است و همه هستياش را فداي معشوقش ميکند و هيچ انتظاري هم از او ندارد جز يک انتظار که در اعماق دلش هست و آن اين است که معشوق هم به ياد او باشد. اين توقعي چندان آگاهانه هم نيست، اما در عمق دل عاشق هست
عاشق وقتي به اوج لذت ميرسد که بفهمد نه تنها معشوق به ياد او هست، بلکه او را دوست هم دارد?
لذتي از اين بالاتر براي عاشق قابل تصور نيست که بفهمد محبوبش علاوه بر اينکه به ياد او است او را دوست هم دارد.
#محبت_خدا
?علامه #مصباح_یزدی
آخرین نظرات