حکایت
#حکایت_آموزنده
#یارب
#مولوي تمثيل آورده است كه فردي نشسته بود و “ياربّ”
ميگفت.
شيطان براو ظاهر ميشود وميگويد:
تابه حال اين همه “ياربّ” گفته اي، چه فايده داشته است!؟
مرد دلش شکست و از دعا کردن منصرف شد و خوابيد.
شب كسي به خواب او آمد و گفت چرا ديگر “ياربّ” نمي
گويي!
جواب داد : چون جوابي نمي شنوم و ميترسم ازدرگاه خدا
مردود باشم ، پس چرا دعا بكنم!؟
گفت خدا مرا فرستاده است تا به تو بگويم اين “ياربّ”
گفتن هایت همان لبّيك و جواب ما حساب می شود!
اگر نه، خداوند نخواهد صداي ما را بشنود اصلا نميگذارد
که ” ياربّ” بگوييم!
آخرین نظرات