شعر مهدوی
بيا که دست زمين را به آسمان بدهي
به جسم مرده اين روزگار جان بدهي
دوباره جمعه اي آمد که باز بي تو گذشت
بگو ز مأذنه کعبه کي اذان بدهي
بيا که خلق علي را و خوي زهرا را
نشان به مردم دنيا به اين جهان بدهي
ببين که دست دل از دامن تو کوتاه است
بيا که دامن خود را به دستمان بدهي
هميشه تشنه لطف و گرسنه مهريم
نگاه کن که به ما باز آب و نان بدهي
اگرچه پيش تو بدقول و بدحساب شديم
براي جبران کاش باز هم زمان بدهي
زبان ذکر نداريم ما خودت بايد
براي بردن نامت به ما زبان بدهي
آخرین نظرات